- پر عتاب
- پر خاشگر پرپرخاش پر ملامت
معنی پر عتاب - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پر ملامت
آنکه بسیار خوابد نوام مقابل کم خواب. یا جامه پر خواب. جامه ای که خمل بسیار دارد مقابل کم خواب
شگفتبار
چالاک، سریع، تند
سریع، چالاک، تند، بی آرام، بی قرار، برای مثال هر آنگه که دانا بود پرشتاب / چه دانش مر او را چه بر سبزه آب (فردوسی - ۷/۵۲)
پرتحمل
تیر پرتاب، نوعی تیر که آن را بسیار دور توان انداخت
بسیار تابیده، تابدار، پر پیچ و خم
انداختن و پرت کردن چیزی از جایی به جای دیگر، پرش، مسافتی که تیر از محل رها شدن تا افتادن بپیماید، پرتاب تیر، تیر پرتاب، برای مثال یکی کنده کرده به گرد اندرون / به پهنای پرتاب تیری فزون (فردوسی - ۵/۲۰۳)
پرتاب کردن: پرت کردن، دور افکندن، دور انداختن
پرتاب کردن: پرت کردن، دور افکندن، دور انداختن
پرپیچ و شکن، چیزی که سخت تافته شده است